شعر در مورد اسم غزال
شعر اسم غزال ,شعر با اسم غزاله,شعر در وصف اسم غزال,شعر با اسم غزال,شعر درباره اسم غزاله,شعر در مورد اسم غزال,شعری در مورد اسم غزال,شعر در مورد اسم غزل ,شعری در مورد اسم غزل,شعر عاشقانه در مورد اسم غزل,شعر در مورد اسم غزاله,شعر با اسم غزل,شعر نو با اسم غزل,شعر با نام غزل,شعر درباره ی اسم غزاله,شعر در مورد نام غزال,شعر درباره اسم غزال,شعر در مورد اسم غزل,شعری در مورد اسم غزل,شعر درباره اسم غزل,شعر عاشقانه در مورد اسم غزل,شعر در مورد اسم غزاله,شعر درباره اسم غزاله,شعر در مورد اسم غزال,شعری در مورد اسم غزال,شعر در مورد نام غزال,شعر درباره اسم غزال,شعر درباره ی اسم غزل,شعر درباره ی اسم غزاله
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم غزال برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
غزال اگر به کمند اوفتد عجب نبود
عجب فتادن مردست در کمند غزال
شعر اسم غزال
خمار من نشکست از ایاغ چشم غزال
فزود داغ جنونم ز داغ چشم غزال
شعر با اسم غزاله
غزال و غزل هر دوان مر تو را
نجویم غزال و نگویم غزل
شعر در وصف اسم غزال
تو غزال رمیده را مانی
من کمان خمیده را مانم
شعر با اسم غزال
دل رم کرده وحشی نژادان
غزال دامن صحرای عشق است
شعر درباره اسم غزاله
میرمد وحشی آن غزال از من
هرگزش میل آرمیدن نیست
شعر در مورد اسم غزال
غزال ما نگردد رام وحشی
ندیدم این چنین وحشی غزالی
شعری در مورد اسم غزال
افکند نرم خویی خویت
دوستی در میان شیر و غزال
شعر در مورد اسم غزل
تا نباشم بی حدیث آن غزال
در غرلها اوحدی نامم کند
شعری در مورد اسم غزل
از آن غزال شنیدم به راستی غزلی
که بر دلم غزل هر کسی ترانه نمود
شعر عاشقانه در مورد اسم غزل
صبا، برابر رخسار آن غزال بهشت
اداکن این غزل از حسب حال ما امروز
شعر در مورد اسم غزاله
اوحدی از دیر باز فتنه تست، ای غزال
تا نشود ناامید زود نیوش این غزل
شعر با اسم غزل
ماهی که می سرایم در شوقش این غزلها
چشم غزال دارد، رخساره غزاله
شعر نو با اسم غزل
از خود رمیده نیست عروج دماغ من
جامم نظر زگردش چشم غزال داشت
شعر با نام غزل
خیال محمل تهمت بدوش سرمه مبند
رم غزال تو وحشت غبار بی سببیست
شعر درباره ی اسم غزاله
کردیم سیر وادی وحشت سواد عشق
تا نقش پا همان رم چشم غزال داشت
شعر در مورد نام غزال
غزال امن که الفت خیال مبهم اوست
بهر کجا نفسی گرد میکند رم اوست
شعر درباره اسم غزال
جهات دهر یک آغوش انس دارد و بس
بجز سیاهی مژگان رم غزال تو چیست
شعر در مورد اسم غزل
میکشد هفت فلک در خم یک شاخ غزال
گردبادی که بدشت دل ما می پیچد
شعری در مورد اسم غزل
شبم بصفحه نکاهش زد آتشی که هنوز
شرر بچشمک ناز غزال میگذرد
شعر درباره اسم غزل
سحری گذشتی از انجمن سر آستین بهوا شکن
زشمیم سایه سنبلت گل شمع ناف غزال شد
شعر عاشقانه در مورد اسم غزل
گامی از خود رفته ام وقتی بیاد گیسوئی
نقش چینم تاکنون بو میکنم ناف غزال
شعر در مورد اسم غزاله
سراغم میتوان از دست بر هم سوده پرسیدن
رم وحشی غزال فرصتم گرد دگر دارم
شعر درباره اسم غزاله
سراغ من خوشست از دست برهم سوده پرسیدن
رم وحشی غزال فرصتم گردی دگر دارم
شعر در مورد اسم غزال
مراج شوقم از آب و گل تسلی نیست
جنون سرشته غبار رم غزال توام
شعری در مورد اسم غزال
عمرها شد گرد مجنون میکند ناز غزال
خاک ما را نیز باید در بیابان ریختن
شعر در مورد نام غزال
زیندشت اگر خیال نگاهت گذر کند
در دیده غزال شو درم گریستن
شعر درباره اسم غزال
چرخ بصد کمند چین بوسه زدست بر زمین
بسکه بلند جسته است گر درم غزال تو
شعر درباره ی اسم غزل
غزال روز، پنهان گشت از بیم
پلنگ شب، برون آمد ز ممکن
شعر درباره ی اسم غزاله
گوش سوی غزل و دیده سوی چشم غزال
سگ صیاد ز چشمش نرود صورت رنگ
شعر اسم غزال
بازآی که چشم و رخت ایماه غزل گوی
این عین غزال آمد و آن رشک غزاله
شعر با اسم غزاله
بعد عمری آشنایی، بگذرد دیوانه وار
این غزال شوخ چشم، الفت نمیداند که چیست؟
شعر در وصف اسم غزال
مردمان صید آن رمیده غزال
او خرامان و سگ هم از دنبال
شعر با اسم غزال
چنین غزال که وصفش همی رود سعدی
گمان مبر که به تنها شکار ما باشد
شعر درباره اسم غزاله
شاعران مدحت سرای شهریارانند لیک
شهریار ما غزل خوان غزال خویشتن
شعر در مورد اسم غزال
چوپان دشت عشقم و نای غزل به لب
دارم غزال چشم سیه می چرانمت
شعری در مورد اسم غزال
نوشتم این غزل نغز با سواد دو دیده
که بلکه رام غزل گردی ای غزال رمیده
شعر در مورد اسم غزل
شعر من از زبان تو خوش صید دل کند
افسوس ای غزال غزل خوان نیامدی
شعری در مورد اسم غزل
اشاره غزل خواجه با غزاله تست
«صبا به لطف بگو، آن غزال رعنا را»
شعر عاشقانه در مورد اسم غزل
تا گشودم دیده انصاف، هر داغ پلنگ
در نظر چشم غزال خوش نگاهی شد مرا
شعر در مورد اسم غزاله
سرمه دان دریاکشان را برنیارد از خمار
شد خمار لیلی از چشم غزال افزون مرا
شعر با اسم غزل
گردش چشمی که من دیدم ازان وحشی غزال
در فلاخن می گذارد خواب سنگین مرا
شعر نو با اسم غزل
گوشه چشمی اگر باشد ازان وحشی غزال
سهل باشد نافه کردن خرقه پشمینه را
شعر با نام غزل
عکس خط و خال عنبربار آن مشکین غزال
می کند پرنافه چون صحرای چین آیینه را
شعر درباره ی اسم غزاله
ز صائب پرس احوال غزال وحشی معنی
که مجنون خوب می داند زبان چشم آهو را
شعر در مورد نام غزال
چشم صائب به کجای تو نظرباز شود؟
شوخی چشم غزال است سراپای ترا
شعر درباره اسم غزال
ز نقش پای غزالان دشت بتوان یافت
به بوی مشک، پی آن غزال رعنا را
شعر در مورد اسم غزل
دل رمیده گل از روزگار می چیند
نشاط روی زمین از غزال صحرایی است
شعری در مورد اسم غزل
غزال قدس نیاید ز لاغری به نظر
وگرنه کوتهی از زلف دلستان تو نیست
شعر درباره اسم غزل
می گردد از سیاهی چشم غزال بیش
این وحشتی که در دل دیوانه من است
شعر عاشقانه در مورد اسم غزل
از دیده غزال رباینده تر بود
سوراخ ها که در بدن زرنگار اوست
شعر در مورد اسم غزاله
هر موج سبز، طرف کلاه شکسته ای
هر داغ لاله، چشم غزال رمیده ای است
شعر درباره اسم غزاله
زان چشم ما به یک نگه دور قانعیم
هر چند نافه را خبری از غزال نیست
شعر در مورد اسم غزال
ز نافه مغز شکارافکنان کند معمور
غزال وحشی ما گر چه لاغر افتاده است
شعری در مورد اسم غزال
دهان شیر بود امن تر ز ناف غزال
مرا که جوشن داودی از حمایت اوست
شعر در مورد نام غزال
دل رمیده من گرد کاروان غزال
جنون دوری من گردباد هامون است
شعر درباره اسم غزال
غزال معنی من رتبه دگر دارد
برون ز دایره چرخ صیدگاه من است
شعر درباره ی اسم غزل
به گوشه دل ما چون بر توانی برد؟
که بر غزال تو صحرای لامکان تنگ است
شعر درباره ی اسم غزاله
پرده چشم غزال است سیه خانه او
آن پریزاد که راه دل مجنون زده است
شعر اسم غزال
می شود گرداب حیرت حلقه چشم غزال
گر چنین خواهد سرشک ما بیابان را گرفت
شعر با اسم غزاله
فروغی از غزلش بوی مشک می آید
مگر که هم نفس آن غزال مشکین است
شعر در وصف اسم غزال
به صیدگاه محبت دل فروغی را
غزال چشم تو ذوق غزل سرایی داد
شعر با اسم غزال
صاحب نظری را که به چشم توفتد چشم
حاشا که به دنبال غزال ختن افتد
شعر درباره اسم غزاله
چشمی که به یک غمزه مرا طبع غزل داد
نسبت نتوانم به غزال ختنش کرد
شعر در مورد اسم غزال
فروغی از پی آن نازنین غزال برو
که در قلمرو عشقت غزل سرا بکند
شعری در مورد اسم غزال
پی آن غزال مشکین که نگشت صیدم آخر
چه سمندها دواندم چه کمندها گسستم
شعر در مورد اسم غزل
دی باز فروغی من دلکش غزلی گفتم
کز چشم غزال او شایسته انعامم
شعری در مورد اسم غزل
با آن غزال وحشی گر خواهی آرمیدن
چندین هزار احسنت می بایدت کشیدن
شعر عاشقانه در مورد اسم غزل
غزال خویش به من ده غزل ز من بستان
نمای چهره شعریت و شعر تازه ببین
شعر در مورد اسم غزاله
از رمیدنها خیال چشم آن وحشی غزال
سینه تنگ مرا دامان صحرا کرده است