شعر در مورد اسم سحر
شعر در مورد اسم سحر ,شعر درباره اسم سحر,شعری در مورد اسم سحر,شعر در مورد نام سحر,شعر عاشقانه درباره اسم سحر,شعر درباره نام سحر,شعر درباره ی اسم سحر,شعر اسم سحر,شعر برای اسم سحر,شعر با اسم سحر,شعر درباره اسم سحر,شعر در مورد اسم سحر,شعر عاشقانه برای اسم سحر,شعر درباره ی اسم سحر,شعری برای اسم سحر,شعر برای نام سحر,شعر با نام سحر,شعر عاشقانه با اسم سحر,شعر عاشقانه با نام سحر,شعر نو با اسم سحر,شعر عاشقانه درباره اسم سحر,شعری در مورد اسم سحر,شعر در مورد نام سحر,شعر درباره نام سحر
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم سحر برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
دانی که چه ئی از پس این در به دری ها؟
خواب سحری در پی کابوس شبانه
شعر در مورد اسم سحر
دور از تو، من سوخته در دامن شبها
چون شمع سحر، یک مژه خفتن نتوانم
شعر درباره اسم سحر
تو ساحر باشی و من هم، قلندر تاسحر بیدار
در این شب های ظلمانی، چراغت را نگیر از من
شعری در مورد اسم سحر
به بوی زلف تو دم می زنم
در این شب تار
وگرنه چون سحرم
بی تو
یک نفس نرود.
شعر در مورد نام سحر
باز هوای سحرم آرزوست
خلوت و مژگان ترم آرزوست
شعر عاشقانه درباره اسم سحر
ای عود شبی ما و تورا سوخت به بزمی
هنگام سحر حیف که چون بوی تو رفتیم
شعر درباره نام سحر
خورشید کجا تابد از این دامگه مرگ
باطل به امید سحر زین شب گوریم
شعر درباره ی اسم سحر
آن مسافر که سحر گریه در آغوشم کرد
آتشم زد به دو تا بوسه و خاموشم کرد
شعر اسم سحر
ما که نسیم را با هم آواز خوانده
و سحر را با هم
گریسته بودیم
شعر برای اسم سحر
هر سحر صد ناله و زاری کنم پیش صبا
تا ز من پیغامی آرد بر سر کوی شما
شعر با اسم سحر
سحرگاهان
سحر شیری رنگی ِ نام بزرگ
در تجلی بود
شعر درباره اسم سحر
چه بگویم سحرت خیر؟ تو خودت صبح جهانی
من شیدا چه بگویم؟ که تو، هم این و هم آنی
شعر در مورد اسم سحر
با اولین نفس که سحر می زند
می گریزی
نام گریزناکت
رویاست…
شعر عاشقانه برای اسم سحر
امروز
احساس می کنم
که واژه های شعرم را
از روی سبزه های سحرگاهی برداشته ام
شعر درباره ی اسم سحر
کلماتم را
در جوی سحر میشویم
لحظههایم را
در روشنی بارانها
شعری برای اسم سحر
ای باد سحر، تو از سر نیکوئی
شاید که حکایتم به آن مَه گوئی
شعر برای نام سحر
ای باد سحر، به کوی آن سلسله موی
احوالِ دلم بگوی، اگر یابی روی
شعر با نام سحر
زنده باد آفتاب سحر
که سرش را می چرخاند، پیدایت می کند
و تلالو اولش را برای تو پست می کند،
زنده باد!
شعر عاشقانه با اسم سحر
ستارههایم را باور کن
در شبی نیمه مهتابی
که با یاد تو سحر میشود
شعر عاشقانه با نام سحر
تو رفته ای که بی من تنها سفر کنی
من مانده ام که بی تو شب ها سحر کنم
شعر نو با اسم سحر
با نسیم سحری دشت پر از لاله شکفت
سر سربسته چرا اینهمه رسوا دارد
شعر عاشقانه درباره اسم سحر
با تو من دیگر در سحر رویاهایم
تنها نیستم.
شعری در مورد اسم سحر
تنها
تویی
مثل پرنده های بهاری در آفتاب
مثل زلال قطره باران صبحدم
مثل نسیم سرد سحر
مثل سحر آب
شعر در مورد نام سحر
« گر چه شب تاریک است
دل قوی دار
سحر نزدیک است»
شعر درباره نام سحر
سخنگوی گر چند سحر آفرین است
سرانجام سحر آفرین هم نماند
شعر در مورد اسم سحر
سحر باز است فلک، لیک چه خواهد کرد
سحر با آنکه بود چون پسر عمران
شعر درباره اسم سحر
بسم حکایت دل هست با نسیم سحر
ولی به بخت من امشب سحر نمی آید
شعری در مورد اسم سحر
به دلارام بگو ای نفس باد سحر
کار ما همچو سحر با نفسی افتادست
شعر در مورد نام سحر
تا تو شام و سحر داری از موی و روی
شام هجران خواجو ندارد سحر
شعر عاشقانه درباره اسم سحر
به باغ چهچه سحر بلبلان سحر
به کوه قهقه شوق کبکهای دری
شعر درباره نام سحر
از شب دگران راست یک سحر صائب
ز آه سرد شب ما دو صد سحر دارد
شعر درباره ی اسم سحر
عمر آمد عمر آمد ببین سرزیر شیطان را
سحر آمد سحر آمد بهل خواب سباتی را
شعر اسم سحر
چون شمع بدم سوزان هر شب به سحر کشته
امروز بنشناسم شب را ز سحر جانا
شعر برای اسم سحر
گفتم جادو کسی سست بخندید و گفت
سحر اثر کی کند ذکر خدا می رود
شعر با اسم سحر
دلم هزار گره داشت همچو رشته سحر
ز سحر چشم خوشت آن همه گره بگشاد
شعر درباره اسم سحر
شمس تبریز که نور سحر است
جز به نورش به سحر می نروم
شعر در مورد اسم سحر
سحر طرازی گلزار حیرتست امروز
شکسته رنگی آینه تماشایم
شعر عاشقانه برای اسم سحر
به پیری کشیدیم رنج جوانی
سحر میکند گل خمار شبانه
شعر درباره ی اسم سحر
ای دوست، مجازات مستی شب
هنگام سحر، سستی خمار است
شعری برای اسم سحر
هیمه دستم بخراشید سحر
خون بدامانم از آنروی چکید
شعر برای نام سحر
هنگام سحر، در قفس را
بشکست و پرید صید دلتنگ
شعر با نام سحر
چشم تو ز بهر دلربایی
در کردن سحر ذوفنون باد
شعر عاشقانه با اسم سحر
باز از ناله مرغان سحر
صبحدم صحن چمن پر غوغاست
شعر عاشقانه با نام سحر
خیز کز نکهت انفاس نسیم
هر سحر پیرهن غنچه قباست
شعر نو با اسم سحر
بنشین که نسیم صبحدم برخاست
برخیز که نوبت سحر بنشست
شعر عاشقانه درباره اسم سحر
سحر فریاد شب خیزان درین راه
تو پنداری درای کاروانیست
شعری در مورد اسم سحر
سحرم نکهت تو داد نسیم
حبذا نکهت نسیم سحر
شعر در مورد نام سحر
شب سحر شد
مهر از افق جلوه گر شد
شعر درباره نام سحر
مجلسیان سحر محرم اسرار عشق
خلوتیان صبوح غرقه دریای راز
شعر در مورد اسم سحر
دعاهای سحر گویند می دارد اثر آری
اثر می دارد اما کی شب عاشق سحر دارد
شعر درباره اسم سحر
سوخته بینمش، اگر اثریست
در سحر آه آتشین مرا
شعری در مورد اسم سحر
چون سحر دو چشم تو ببینم
«هذین لساحران » بخوانم
شعر در مورد نام سحر
عکس دندان تو به طرف دهن
قطره اشک را سحر کرده
شعر عاشقانه درباره اسم سحر
نغمه شیرین مرغان سحر
شور در مستان خواب انداختست
شعر درباره نام سحر
نرگس جادو فریبش سحر پاش
سنبل هاروت بندش لاله پوش
شعر درباره ی اسم سحر
خلعت آرای سحر عریانی است
چاک دوزید به پیراهن ما
شعر اسم سحر
فروغ سحر کابروی جهانست
بود گردی از دامن چیده شب
شعر برای اسم سحر
غبارت چون سحر گر اوج گیرد
فلکها پایمال خاکساریست
شعر با اسم سحر
شورش بلبلان سحر باشد
خفته از صبح بی خبر باشد
شعر درباره اسم سحر
شبهای دراز بیشتر بیدارم
نزدیک سحر روی به بالین آرم
شعر در مورد اسم سحر
چشمان تو سحر اولین اند
تو فتنه آخرالزمانی
شعر عاشقانه برای اسم سحر
صائب از خامه سخن پرداز
چهره پرداز سحر و اعجازیم
شعر درباره ی اسم سحر
ستاره سحر عشق چشم بیدارست
غبار لشکر غم ناله شرربارست
شعری برای اسم سحر
روانی لفظ روانبخش او
ببرد آبروی نسیم سحر
شعر برای نام سحر
هر سحر مقبلان قدسی را
روی خوبت خجسته فال شده
شعر با نام سحر
سحر کزو پنجه دستان قویست
شانه کش زلف چلیپای توست
شعر عاشقانه با اسم سحر
غمزه غماز تو سحر آفرین
آهوی صیاد تو مردم شکار
شعر عاشقانه با نام سحر
سحر تو نمود بره را گرگ
بنموده ز گندمی جوی را
شعر نو با اسم سحر
وقت سحرست هین بخسبید
زیرا شب ما سحر ندارد
شعر عاشقانه درباره اسم سحر
زاهدانش آه ها پنهان کنند
خلوتی جویند در وقت سحر
شعری در مورد اسم سحر
آمد سرمست سحر دلبرم
بیخود و بنشست به مجلس برم