شعر در مورد نامردی
شعر در مورد نامردی,شعر در مورد نامردی عشق,شعر در مورد نامردی رفیق,شعر در مورد نامردی دوست,شعر در مورد نامردی روزگار,شعر در مورد نامردی دوستان,شعر در مورد نامردی دنیا,شعر در مورد نامردی زمانه,شعر در مورد نامردی و خیانت,شعر در مورد نامردی برادر,شعر درباره نامردی عشق,شعر در مورد نامردی رفیق,شعر در مورد رفیق نامرد,شعر در مورد نامردی دوست,شعری در مورد نامردی دوست,شعر در باره رفیق نامرد,شعری در مورد نامردی رفیق,شعر در باره نامردی رفیق,شعری در مورد رفیق نامرد,شعر در مورد دوست نامرد,شعر در مورد دوستان نامرد,شعری در مورد دوست نامرد,شعری در مورد نامردی روزگار,شعر در مورد روزگار نامرد,شعر درباره نامردی روزگار,شعر درباره روزگار نامرد,شعر زیبا درمورد نامردی روزگار,شعر درباره دوست نامرد,شعر در مورد دنیای نامرد,شعر درباره دنیای نامرد,شعر درباره نامردی دنیا,شعر در مورد زمانه نامرد,شعر در باره نامردی روزگار,شعر درباره برادر نامرد,شعر در مورد برادر نامرد,شعر در وصف نامردی,شعر در وصف نامردی دوست,شعری در وصف نامردی,شعر در وصف نامردی,شعر در وصف نامرد,شعر در وصف نامردان,شعر در وصف دوست نامرد,شعری زیبا در وصف نامردی,شعر در وصف رفیق نامرد,شعر در وصف مرد نامرد,شعر در وصف نامردی روزگار,شعری در وصف نامردان,شعر در وصف نامردمی,شعر در وصف مرد و نامرد,شعر نامردی,شعر نامردی رفیق,شعر نامردی آدمها,شعر نامردی روزگار,شعر نامردی دوستان,شعر نامردی عشق,شعر نامردی و خیانت,شعر نامردی دختر,شعر نامردی در عشق,شعر نامردی برادر,شعر نامردی رفیقان,شعر رفیق نامرد,شعر نامردی دوست,شعر نامردی دوست,شعر درباره نامردی رفیق,شعر درمورد نامردی رفیق,شعر رفیق نامرد,شعر رفیقای نامرد,شعر نامردی دوست دختر,شعر نامردی روزگار,شعر روزگار نامرد,شعر درباره نامردی روزگار,شعر از نامردی روزگار,شعر در مورد نامردی روزگار,شعر در وصف نامردی روزگار,شعری از نامردی روزگار,شعر زیبا درمورد نامردی روزگار,شعر در باب نامردی روزگار,شعر دوست نامرد,شعر در مورد نامردی دوستان,شعر دوستان نامرد,شعر درباره نامردی دوستان,شعر عشق نامرد,شعر در مورد نامردی عشق,شعر درباره نامردی عشق,شعر در مورد نامردی و خیانت,شعر نامردی خیانت,شعر درمورد خیانت و نامردی,شعر نامردی دختر به پسر,شعر کوتاه نامردی دختر,شعر در مورد نامردی دختر,شعر در مورد نامردی برادر,شعر برادر نامرد
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد نامردی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
محبت به نامرد ، کردم بسی محبت نشاید به هر نا کسی
تهی دستی و بی کسی درد نیست که دردی چو دیدار نامرد نیست
شعر در مورد نامردی
به نامردی نامردان قسم خوردم که نامردی کنم در حق نامردان
آهای رفیق نامرد یه روز میشی پشیمون پشیمونی چه سودت وقتی بمونی دلخون
شعر در مورد نامردی عشق
صد سال در بیابان آواره شوی
به از آن است که در خانه محتاج نامردان شوی
شعر در مورد نامردی رفیق
ای نا رفیق..
به کدامین گناه ناکرده..
تازیانه می زنی بر اعتمادم
شعر در مورد نامردی دوست
گمان کردم که با من همدل و همراه و همدردی
به مردی با تو پیوستم ندانستم که نامردی
شعر در مورد نامردی روزگار
نمیتونم ببخشمت دور شو برو نبینمت
تیکه ای بودی از دلم گندیدی و بریدمت
شعر در مورد نامردی دوستان
من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی
ولی با منت و خواری پی شبنم نمیگردم
شعر در مورد نامردی دنیا
ز نامردان علاج درد خود جستن ، بدان ماند
۲۰ میدهم ، شاید هم ۲۱ . . !
خیانت را در لباس عشق بازی کردن هنر میخواهد ،
که تو باهنری . . .
شعر در مورد نامردی برادر
کاش ماه ،
همیشه پشت ابر بماند
نمی خواهم بدانم ،
شب مهتاب ،
بی من چه می کنی
شعر درباره نامردی عشق
بیشتر از آنچه سزاوارش باشم بهم صدمه زدی
فقط به این خاطر که بیشتر از آنچه سزاوارش باشی
عاشقت بودم !
شعر در مورد نامردی رفیق
تا آخر عمر درگیرم خواهی بود
انکار نکن ؛ مقایسه تو را از پای در می آورد !
شعر در مورد رفیق نامرد
ﺗﻌﺠﺐ ﻧﮑﻦ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﻫﻨﻮﺯ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ ﻧﮑﺮﺩﻡ
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺸﻮﻧﻮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﯿﮑﻨﻦ
ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ !!!
شعر در مورد نامردی دوست
کاش به جای دلم ، دستم را میشکستی که
نمک نداشت !
شعری در مورد نامردی دوست
بدی آدم نمک نشناس اینه که
وقتی یاد کارایی که براش کردی میوفتی
به خودت بیشتر فحش میدی تا اون !
شعر در باره رفیق نامرد
اونی که واسه تو ادعا میکنه
واسه با ما بودن دعا میکنه ، بـــــله !
شعری در مورد نامردی رفیق
ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻋﻮﺽ ﻧﻤﯿﺸﻦ
ﻓﻘﻂ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺧﻮﺩ ﻭﺍﻗﻌﯿﺸﻮنو ﻧﺸﻮﻥ ﻣﯿﺪﻥ !
شعر در باره نامردی رفیق
وقتی تنها شدم
فهمیدم قصه مادربزرگها درست بود
همیشه یکی بود یکی نبود
شعری در مورد رفیق نامرد
زخم که میخورى مزه مزه اش کن
حتمانمکش آشناست
شعر در مورد دوست نامرد
آن روز که مى شکستم
مى دانستم که از کاسه شکسته آب نخواهى خورد
شعر در مورد دوستان نامرد
گناهش گردن خودش!
آن روز که حسرتش را خوردم روزه بودم
شعری در مورد دوست نامرد
درد داره که همیـــــشه
اونــی که تـو خیــالته، بی خیالتــــه
شعری در مورد نامردی روزگار
هیس!
گوشم کر شد نامردی را مگر فریاد میزنند؟
شعر در مورد روزگار نامرد
زمانی که آسمان دلت از نامردی ها ابریست
به چشمانت اجازه باریدن نده که در خود شکستن
بهتر از در نگاه دیگران شکستن است
شعر درباره نامردی روزگار
در برابر آن همه نامردی که در حقم کرد
سکوتم حرف قشنگی نبود
شعر درباره روزگار نامرد
به نامردی نامردان قسم جانا که نامردی
که نامردان خجل گشتند از بس تو نامردی
شعر زیبا درمورد نامردی روزگار
بسلامتی اونی که تو همه این نامردی
ما رو مرد حساب می کنه
شعر درباره دوست نامرد
به سلامتی مردایی که از پل نامردی نمیرن
ولی تو دریای مردی غرق میشن
شعر در مورد دنیای نامرد
از سیگار کشیدن هیچکس مرد نشد
اما از نامردی خیلی ها سیگاری شدن
شعر درباره دنیای نامرد
دلم برای خودت که نه
ولی برای نامردی هات تنگ شده
شعر درباره نامردی دنیا
تو این دنیای نامردی
بدنبال چه میگردی
نگرد، بیهوده میگردی
جوانمردی قدیمی شد
رفیقان عهد بشکستند
فقط تو ماه شبگردی
که بی منت جوانمردی
شعر در مورد زمانه نامرد
انان که بودنت را قدر نمیدانند
رفتنت را نامردی میخوانند
شعر در باره نامردی روزگار
دلم از بی کسی غمگین است
ولی کویر تنهاییم را با بهشت پر از نامردی عوض نمیکنم
شعر درباره برادر نامرد
عشق موجی است
که بر دریای نامردی شناور است
شعر در مورد برادر نامرد
لاشه عاشقی ام سگ خور نامردی تو
آنقدر خون به دلش هست که هارت بکند
شعر در وصف نامردی
دلم از این همه نامردی مردمان این دیار
میگیرد
شعر در وصف نامردی دوست
به سلامی اونایی که نامردی های زمونه
نامردشون نکرد
شعری در وصف نامردی
کاش همه می فهمیدند که دل بستن به کلاغی که دل دارد
بهتر از دل باختن به طاووسی است که فقط ظاهر زیبا دارد
شعر در وصف نامردی
بعضـی هـا دستشـان رو می شـود
اما رویشـان کم نمیشــود
شعر در وصف نامرد
گاهی احساس می کنی که اگه وقت بذاری
و به یه سیب زمینی پخته عشق بورزی
بیشتر جواب می ده تا به بعضی آدما
شعر در وصف نامردان
اسمت چی بود؟
می خواهم بن بست های زندگی ام را به نامت کنم
شعر در وصف دوست نامرد
زندگی سگی را بهتر می فهمم
از وقتی که آمــــدی
شعری زیبا در وصف نامردی
تا آخر عمر درگیرم خواهی بود
انکار نکن ؛ مقایسه تو را از پای در می آورد !
شعر در وصف رفیق نامرد
ﺗﻌﺠﺐ ﻧﮑﻦ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﻫﻨﻮﺯ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ ﻧﮑﺮﺩﻡ
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺸﻮﻧﻮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﯿﮑﻨﻦ
ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ !!!
شعر در وصف مرد نامرد
قشنگیه لیــاقــــت اینه که
همه نمی تونن داشته باشن
حتـــی شما دوست ناعزیـــز
شعر در وصف نامردی روزگار
کاش به جای دلم ، دستم را میشکستی که
نمک نداشت !
شعری در وصف نامردان
به تو رسیدن در یک شعاع با پرگار عشق محال است
نوک پرگارمان را هوس شکستــــه
شعر در وصف نامردمی
بدی آدم نمک نشناس اینه که
وقتی یاد کارایی که براش کردی میوفتی
به خودت بیشتر فحش میدی تا اون !
شعر در وصف مرد و نامرد
هــــــــی تــــــــــــو !
از اینکه امروز مورد توجه هستی خوشحال نباش
تیتر اول روزنامه امروز
کاغذ باطله فرداست
شعر نامردی
اونی که واسه تو ادعا میکنه
واسه با ما بودن دعا میکنه ، بـــــله !
شعر نامردی رفیق
لاشه ی عاشقی ام
سگ خورِ نامردیِ تو
این قدر خون به دلم هــــست
که هارت کند
شعر نامردی آدمها
ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻋﻮﺽ ﻧﻤﯿﺸﻦ
ﻓﻘﻂ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺧﻮﺩ ﻭﺍﻗﻌﯿﺸﻮنو ﻧﺸﻮﻥ ﻣﯿﺪﻥ !
شعر نامردی روزگار
وقتی تنها شدم
فهمیدم قصه مادربزرگها درست بود
همیشه یکی بود یکی نبود
شعر نامردی دوستان
حسرت چیزی نیست که من بخورم
حسرت اون چیزیه که به دلت می ذارم
شعر نامردی عشق
زخم که میخورى مزه مزه اش کن
حتمانمکش آشناست
شعر نامردی و خیانت
افسانه ها را رهــــــــا کن
دوری و دوستی کدام است؟
فاصله هایند که دوستی را می بلعند
تـــــــــــو اگر نباشی
دیگری جایت را پر می کند
به همین ســــــــــــادگی
شعر نامردی دختر
در حلقه کارزار جان دادن
بهتر که گریختن به نامردی
شعر نامردی در عشق
نگه کن ای ز نامردی مرایی
که تا مردان کجاوتوکجایی
شعر نامردی برادر
هیچ نامردی خود نشناختی
تو بدین دل عشق من میباختی
شعر نامردی رفیقان
چون تو این احتیاط ها کردی
گر بر آورد سر به نامردی
شعر رفیق نامرد
به حق غمزه شوخ تو در رسم لیکن
زمردی است مرا صبر نه ز نامردی
شعر نامردی دوست
به نامردی از هم بدادیم دست
چو ماهی که با جوشن افتد به شست
شعر نامردی دوست
انتظار قتل نامردی است در آیین عشق
خون خود چون کوهکن مردانه می ریزیم ما
شعر درباره نامردی رفیق
صد هزاران زن به نامردی بمرد
این سخن جز جان مریم در نیافت
شعر درمورد نامردی رفیق
بگریخته نفس تو از یار ز نامردی
چون بار گران دیده از خلق حذر کرده
شعر رفیق نامرد
گر من از مردان دین آگاهمی هرگز کجا
با چنین نامردی از مردان رهبر گویمی
شعر رفیقای نامرد
چون ز نامردی دل آکنده بود
ریش و سبلت موجب خنده بود
شعر نامردی دوست دختر
نیست نامردی تو در دست تو
خود ندارد زور تیر از شست تو
شعر نامردی روزگار
گر کسی را زین سخن گردی بود
خاک بر فرقش که نامردی بود
شعر روزگار نامرد
فلک گو با من این نامردی و نامردمی بس کن
که من سلطان عشق و شهریار شعر ایرانم
شعر درباره نامردی روزگار
گر نریزد عشق خون عقل را از عجز نیست
داغ نامردی است خون صید لاغر تیغ را
شعر از نامردی روزگار
سخت نامردی است گر تیغ از نیام آرد برون
هر که سازد کار دشمن از سپر انداختن
شعر در مورد نامردی روزگار
اگر در حلقه مردان نمی آیی ز نامردی
چو حلقه بر در مردان برون می باش و در می زن